اندر حکمتِ بههنگامی یا نابههنگامیِ توقیفِ روزنامهی شرق
خبر توقیف روزنامهی شرق از سویی نابههنگام بود و از سویی دیگر بههنگام. نابههنگام از آن رو که کسی الان کمتر به این مسائل فکر میکرد و مخصوصاً بعد از توقیف احمقانهی روزنامهی ایران انتظار میرفت (البته انتظاری بیجا) که اینها سرِ عقل بیایند و برای هیچ و پوچ دست به توقیف یا نابودی روزنامه و روزنامهنگار نزنند. امّا از آنسو انتظار چنین خبری هم میرفت. نشانههایش هم همه حاضر بودند: فحشهای رجبی، تهدیدهای الهام و خندههای احمدینژاد. این سه نشانه که از هر سو نگاه کنیم معنادارند، حکایت از شروع قریبالوقوع چنین اعمالی داشتند.
من نمیدانم چرا شرق را بستهاند، چه بسا خودِ شرقیها هم تا این ساعت ندانند، اما به هر رو به هر دلیلی که میخواهد باشد بستن روزنامه و نشریه و فیلتر کردن سایت و و و ... کاری نیست که توجیهپذیر باشد. تنها توجیه پشت سر چنین اعمالی این است که شما روزنامهها و روزنامهنگارها همانی را نمیگویید که ما میخواهیم، بلکه خودسرانه همانی را میگویید که خودتان میخواهید. انگار هرکی هرکی است. نه جانم. کشور صاحب دارد. همینطوریها هم که نیست. البته بعضیها میتوانند هرچه خواستند بگویند اما همه نه. فقط آنهایی که ما مشخص کنیم.
به نظرم آن فحش و فضیحتهایی که خانم رجبی نثار این و آن میکند و بیشتر از همه لایق خودش است، بیدلیل نبوده و از جایی آب می خورده و میخورَد. حتماً حتماً کسانی پشت او هستند که آماده و ترغیباش میکنند به گفتن این حرفها. و آن تهدیدهایی هم که شوهر نابغهاش، الهام، که عقل بشری هنوز که هنوز است که هیچ تا قرنها بعد هم از شناخت هویت شگفت او عاجز خواهد ماند، نسبت به رسانهها داشت و قوهی قضائیه را به برخورد با آنها دعوت میکرد، اینها هم بیدلیل نبوده. و از اینها مهمتر خندههای احمدینژاد، رئیسجمهور محبوب قلوب همهی مسلمانان و کفار دنیا از آغاز خلقت تا روز حشر، است که به جای پاسخ دادن جدّی به پرسش خبرنگاران که چرا الهام رسانهها را تهدید کرده، مطلب را با خنده و شوخی برگزار میکند، این هم دلیلی پشتاش دارد.
بهگمانم این دولت میخواهد کار را یکسره کند. شمشیر را از رو ببندد. حالا که نمیتواند کشور را اداره کند و سیاستاش مضحکهی کوچک و بزرگ و ایرانی و غیرایرانی شده، و منتقدان چپ و راست و دیندار و بیدین رهایش نمیکنند، بگذار دهان همهشان را ببندیم. سایتها را فیلتر میکنیم. نشریات را تعطیل. احزاب را برکنار. خودمان هم میشویم همهکاره. همه چیز از کانال خودمان میگذرد. اینترنت ملی، ماهوارهی ملی و خلاصه اخبار و اطلاعات ملی. اخبار و اطلاعاتی که در دفاع از نظام نباشد، و خبرسازان و روزنامهنگاران و نویسندگانی که در راستای اهداف کریمهی این دولت موعود حرکت نکنند، چه لزومی هست که اصلاً باشند. سهل است نه تنها تعطیل و بیکار شوند که اصلاً همهشان بروند به دَرَک. بروند درست شوند، آدم شوند، برگردند شاید یک کاری برایشان
من نمیدانم چرا شرق را بستهاند، چه بسا خودِ شرقیها هم تا این ساعت ندانند، اما به هر رو به هر دلیلی که میخواهد باشد بستن روزنامه و نشریه و فیلتر کردن سایت و و و ... کاری نیست که توجیهپذیر باشد. تنها توجیه پشت سر چنین اعمالی این است که شما روزنامهها و روزنامهنگارها همانی را نمیگویید که ما میخواهیم، بلکه خودسرانه همانی را میگویید که خودتان میخواهید. انگار هرکی هرکی است. نه جانم. کشور صاحب دارد. همینطوریها هم که نیست. البته بعضیها میتوانند هرچه خواستند بگویند اما همه نه. فقط آنهایی که ما مشخص کنیم.
به نظرم آن فحش و فضیحتهایی که خانم رجبی نثار این و آن میکند و بیشتر از همه لایق خودش است، بیدلیل نبوده و از جایی آب می خورده و میخورَد. حتماً حتماً کسانی پشت او هستند که آماده و ترغیباش میکنند به گفتن این حرفها. و آن تهدیدهایی هم که شوهر نابغهاش، الهام، که عقل بشری هنوز که هنوز است که هیچ تا قرنها بعد هم از شناخت هویت شگفت او عاجز خواهد ماند، نسبت به رسانهها داشت و قوهی قضائیه را به برخورد با آنها دعوت میکرد، اینها هم بیدلیل نبوده. و از اینها مهمتر خندههای احمدینژاد، رئیسجمهور محبوب قلوب همهی مسلمانان و کفار دنیا از آغاز خلقت تا روز حشر، است که به جای پاسخ دادن جدّی به پرسش خبرنگاران که چرا الهام رسانهها را تهدید کرده، مطلب را با خنده و شوخی برگزار میکند، این هم دلیلی پشتاش دارد.
بهگمانم این دولت میخواهد کار را یکسره کند. شمشیر را از رو ببندد. حالا که نمیتواند کشور را اداره کند و سیاستاش مضحکهی کوچک و بزرگ و ایرانی و غیرایرانی شده، و منتقدان چپ و راست و دیندار و بیدین رهایش نمیکنند، بگذار دهان همهشان را ببندیم. سایتها را فیلتر میکنیم. نشریات را تعطیل. احزاب را برکنار. خودمان هم میشویم همهکاره. همه چیز از کانال خودمان میگذرد. اینترنت ملی، ماهوارهی ملی و خلاصه اخبار و اطلاعات ملی. اخبار و اطلاعاتی که در دفاع از نظام نباشد، و خبرسازان و روزنامهنگاران و نویسندگانی که در راستای اهداف کریمهی این دولت موعود حرکت نکنند، چه لزومی هست که اصلاً باشند. سهل است نه تنها تعطیل و بیکار شوند که اصلاً همهشان بروند به دَرَک. بروند درست شوند، آدم شوند، برگردند شاید یک کاری برایشان
کردیم. یک وام می دهیم بروند سرغ خود اشتغالی. اصلاً ماشین هم میدهیم بروند مسافرکشی. دیگر از این بهتر؟
بعدالتحریر: دیدم هفتان به یک کاریکاتورمانندی لینک داده که گویا علت اصلی توقیف روزنامه است. نمیدانم تا چه حد ماجرا صحت دارد اما به هر جهت خودتان ببینید. این هم از همان تصویر همراه یادداشتی از نیکآهنگ کوثر.