سخن

یادداشت‌های ادبی ـ انتقادی محمد میرزاخانی

نام:
مکان: نا کجا, بی کجا, Iran

جمعه، بهمن ۲۳، ۱۳۸۳

کارنامه و براهنی

مدت ها بود کارنامه چیز به درد بخوری نداشت و اصلاً رغبتی برای خواندنش نداشتم. با اینکه در آغاز, کارنامه را دوست داشتم و بعضی شماره هایش را بر روی چشم می گداشتم, اما این اواخر به این نتیجه رسیده بودم که واقعاً پول دادن پای کارنامه, هدر دادن پول است. پول دادن به کارنامه ای که کمتر چیز دندان گیری می شد در آن پیدا کنی, پول دادن به کارنامه ای که گویی زورکی و با هزار خودکشی توانسته اند یک شماره اش را جمع کنند, آنهم فقط برای اینکه جمع کرده باشند, و بالاخره پول دادن به کارنامه ای که دیگر کارنامه ی سابق نبود, کارنامه ی زمان گلشیری و.... . اما باید اقرار کنم آخرین شماره کارنامه گویی شکوهی است دوباره, بازگشتی پیروزمندانه به روزهای اوج, و به پاخاستنی شکوهمند پس از نشستن بسیار. شماره ی آخر ویژه ی براهنی است. مردی که با همه ی اهمیت اش کمتر دیده بودم جایی به طور درست به او, به نوشته هایش, به اندیشه اش, به اثرگذاری هایش و... اشاره شده باشد. و چه خوب که اصحاب کارنامه این کار را (گویا) برای نخستین بار انجام دادند, واین البته افتخاری است برای خودشان.
البته تا دیر نشده این را هم باید بگویم که در همین شماره هم ضعف های فراوانی هست و حتی در همان بخش ویژه اش هم مقالات سراپا جفنگی می توان پیدا کرد؛ مقالاتی که با همان معیاری که گفتم نوشته یا تهیه شده است ( مثلاً مقاله ی شهریار با عنوان منطقِ شهرزادیِ میل, که در نقد آزاده خانم نوشته شده, در حقیقت می شود گفت ربط چندانی به آن ندارد و می شد همین حرف های کلیشه ای و تکراری را درباره ی هر کار دیگری هم زد)؛ اما به هر رو این شماره برای خود کاری است دویت داشتنی, خواندنی و قابل قبول
مقاله ی " زبانیت " براهنی در همین شماره کاملاً قابل اعتنا است,گفتگو درباره ی براهنی و شعر او بَدَک نیست( هر جند بهتر بود یک-دو نفر از آن اصحاب میزگرد نمی بودند و به جایشان کسانی را دعوت می کردند که شعر خوانده تر باشند), مقاله ی ذهنیت ناجایگزینی( شالوده شکنی یک شعر از رضا براهنی) که راست بگویم من هیچ چیز ازش نفهمیدم و نمی دانم منظور نویسنده اش از شالوده شکنی چه بوده, واساساً تفاوت واژه ی شالوده شکنی در ذهن نویسنده ی آن مقاله با واژه هایی مثل نقد یا خوانش در چیست.
بگذریم وباز با تأکید به این حقیقت که این شماره ی کارنامه کاذی است در خور اجر؛ باقی مطالب این شماره اغلب خوب است ولی یکی ؛از مقاله هایش با عنوان رمان اپوریا است خواندنی و لدت بخش, مخصوصاً اگر رمان ویران می آیی را خوانده باشید این مقاله نقدی است جدی بر این رمان که از زمان انتشارش تا به حال هم بارها درباره اش صحبت شده بود و هم چند بار گویا در همین یک ساله تجدید چاپ شده است.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی