سخن

یادداشت‌های ادبی ـ انتقادی محمد میرزاخانی

نام:
مکان: نا کجا, بی کجا, Iran

چهارشنبه، بهمن ۲۱، ۱۳۸۳

موتورسیکلت و فرانکولا

امروز به سینما رفتم تا دومین فیلم را در جشنواره ببینم. قرار بود فیلم یادداشت های موتورسیکلت را ببینم. اما از آن جا که اینجا ایران است و بی نظمی و در نتیجه علاف شدن مردم , بسیار طبیعی است؛ فیلم نرسید و من هم مچل شدم و برگشتم. یک مقدار پیاده روی کردم و بعد به سرم زد بروم انقلاب به کتابفروشی ها سری بزنم. اولین کتافروشی ای که رفتم, کتاب " سخن عاشق " و " فرانکولا " را دیدم که چند وقتی می شد منتظر رسیدن شان بودم. پیام مدتی بود خبر این دو کتاب را در فرانکولایش داده بود.از آنجا که پول به قدر کافی همراه نداشتم ,هر چند در خانه هم ندارم, فقط فرانکولا را خریدم. قیمتش از قیمت بلیط سینما, تنها, صد تومان بیشتر بود.
امیدوارم تا فردا-پس فردا بتوانم بخوانمش واگر شد یادداشتی هم درباره اش بنویسم.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی