سخن

یادداشت‌های ادبی ـ انتقادی محمد میرزاخانی

نام:
مکان: نا کجا, بی کجا, Iran

سه‌شنبه، اسفند ۰۴، ۱۳۸۳

از اثر به متن و ترجمه 1

مقاله ی معروف رولان بارت ، باعنوان « از اثر به متن » «1» از نوشته هايي است كه از دورانِ نگاشته شدن اش تا به امروز بسيار تاثير گذار بوده و به دليل اهميتِ فراواني هم كه داشته چندين بار به فارسي بر گردانده شده است . وقتی که فهمیدم چند تا ترجمه از آن وجود دارد، آنها را تهیه کردم و بعد یک ترجمه ی انگليسي هم از مقاله( كه در اصل به زبانِ فرانسوي است ) تهيه كردم ، و بر آن شدم كه مقايسه اي ميانشان بكنم و حاصل اين مقايسه ، اين نوشتار است . ترجمه هاي فارسي يكي از مراد فرهادپور «2» است ،ديگري از پيام يزدانجو «3»، و سومي از صفيه روحي «4» ؛ و ترجمه انگليسي هم از stephen heath . البته تفاوت چهار ترجمه ( اعم از تفاوت هاي جزئي و كلي ) بسیار زياد است و من براي اينكه نوشته بيش از اندازه طولاني نشود، تنها به مهم ترين موارد اشاره مي كنم . در ضمن از آنجا كه متن فرانسوي مقاله را نتوانستم از جایی پیدا کنم اين تطبيق،تنها، ميانِ خودِ ترجمه هاست ، نه در مقايسه با اصل. به همين منظور براي هر مورد ابتدا ترجمه ی انگليسي ، بعد ترجمه هاي فارسي ( به ترتيب : فرهاد پور، يزدانجو ، روحي ) آورده شده اند. در ضمن گاه خود به خود و چه بسا ناخودآگاه یا اجباراً ترجمه هایِ فارسی را با انگلیسی سنجیده ام .

يك )
1. هیت : the mutation
2. فرهادپور : موتاسيون
3. يزدانجو : جهش
4. روحي : دگرگوني
٭علاوه بر تفاوتِ معادل ها ، ترجمه 2 كه خودِ موتاسيون را گذاشته معادل انگليسي اش را در متن يا حاشيه نياورده است .

دو)
1. هيت epistemological slide :
2. فرهادپور : جابه جايي معرفت شناختي
3. يزدانجو : لغزشِ شناخت شناسانه
4. روحي : [ مثل ترجمه 2]

سه )
1. هیت:…but that is exactly l should like to remind myself of the principal propositions at the intersection of which l see the Text as standing .
2. فرهادپور : ولي دقيقأ به همين دليل است كه مايلم آن دسته از گزاره ها و احكام اصولي را مورد بررسي قرار دهم كه امروز متن در مقطع مشترك آنها مستقر گشته است .
3. يزدانجو : اما دقيقاً به همين دليل است كه مايل ام احكام اصولي يي را مطرح كنم كه متن را مقر در هم آميزش آن ها مي دانم .
4. روحي : اما دقيقاً به همين خاطر است كه مي خواهم مسايل اساسي اي را كه يك متن در تقاطع آنها برابر چشم من قرار مي دهد يادآور شوم .

چهار )
1. هيت : ( l am myself often led to use it )
* اين جمله را كه بارت در ميان مقاله، درباره ی خودش مي گويد، در ترجمه ی 2 نیست.

پنج )
1. هیت : The word “proposition” is to be understood more in a grammatical than in a logical sense .
2. فرهادپور : اين گزاره ها و احكام بايد بيشتر مجموعه اي از بيانه ها محسوب شوند تا براهين و استدلالها ؛
3. يزدانجو : در اين جا واژه ي "حكم " بيش تر بايد در مفهوم دستور زباني مدّنظر قرار گيرد تا در مفهوم منطقي .
4. روحي : ( نزديك است به ترجمه 3 ) .
* مي بينم ترجمه ی فرهادپور با ديگر ترجمه ها فرق دارد و ظاهراً خالي از ايراد نيست ؛ هم واژه ي داخل گيومه را داخل گيومه نگذاشته ؛ هم براي هر يك از واژه هایproposition و logical دو معادل گذاشته، و هم grammatical را که ترجمه هایِ 3 و 4 "دستور زبانی" گذاشته اند به "بیانیه ها" برگردانده است.

شش)
1. هیت: The text is not to be thought of as an object that can be computed. .2فرهادپور: نباید به متن به منزله ی موضوعی تعریف شده نگریست.
3.یزدانجو: متن را نباید به عنوانِ موضوعی قابل محاسبه درنظر گرفت.
4.روحی: متن، شیئی محاسبه پذیر نیست.
* می بینیم که ترجمه ی 4 متن را کمی کوتاه کرده و از ظرافتِ آن کاسته است؛ و در ترجمه ی 2 هم به جایِ computed گذاشته "تعریف شده".

هفت)
1.هیت: a very ancient work
2. فرهادپور: کهن ترین اثرِ ادبی
3.یزدانجو: یک اثرِ بسیار قدیمی
4.روحی: یک کار و اثرِ بسیار قدیمی
*می بینیم ترجمه ی 2 با بقیه تفاوت دارد و ظاهراً اشکال دارد چرا که به وضوح تفاوتِ فراوانی است میانِ یک اثرِ بسیار قدیمی با قدیمی ترین اثر.

هشت)
1. هیت: The difference is this: the work is a fragment of substance occupaying a part of the space of books( in a library for example).
2. فرهادپور: تفاوتِ این دو به قرارِ زیر است: اثر، پدیده ای مشخص و انضمامی است که بخشی از فضایِ کتابی( برای مثال، قسمتی از یک کتابخانه) را اشغال می کند.
3. یزدانجو: تفاوت در این است که، اثر جسمی است که بخشی از فضایِ کتاب ها (برایِ مثال، در یک کتابخانه) را اشغال می کند.
4. روحی: تفاوت در اینجاست که کار قسمتی از ذات و جوهر است و در کتابخانه ها مقداری از فضایِ کتاب ها را اشغال می کند.
* می بینیم که برایِ یک مفهوم چند معادلِ متفاوت آمده:fragment of substance/ جسم/ پدیده ای مشخص و انضمامی/ قسمتی از ذات و جوهر. درضمن ترجمه ی 4 متن و داخلِ پرانتز را یکی کرده است.

نه)
1.هیت: The opposition may recall( without at reproducing term for term) Lacan,s distinction between “reality” and “the real”: the one is displayed< the other demonstrated;
2. فرهادپور: این تقابل یادآورِ تمایزی است که لاکان میانِ"واقعیت" و "امر واقع" قائل شد: اولی به معرضِ نمایش گذاشته می شود، درحالی که دومی نشان داده می شود.
3. یزدانجو: این تقابل( بی آنکه موجدِ تناظری یک به یک باشد) یادآور تمایزگذاریِ لکان میانِ "واقعیت" و "امر واقعی" است: واقعیت نمایش داده می شود، حال آنکه امر واقعی را باید اثبات کرد.
4. روحی: این تقابل( بی آنکه بشود آن را عبارت به عبارت انتقال داد) تمایزِ پیشنهادیِ لاکان را به خاطر می آورد: "واقعیت" عیان است اما "امر واقعی" را می بایست ثابت نمود.
* می بینیم که ترجمه ی 2 جمله ی داخل پرانتز را ندارد. درضمن به جایِ demonstrated/ثابت کردن، عبارتِ "نشان داده می شود" را گذاشته که در واقع به نظرِ من تفاوتِ چندانی با "به معرضِ نمایش گذاشته می شود" ندارد.

ده)
1. هیت: … the text is a process of demonstration, spesks according to certain use(or against certain rules);
2. فرهادپور: ... اما متن از خود کشفِ حجاب می کند و در تطابق یا تقابل با قواعدی خاص به خود شکل می بخشد.
3. یزدانجو: ... حال آنکه متن را می باید به اثبات رسانده و در تطابق( یا تقابل) با قواعد معینی از آن سخن گفت؛
4. روحی: ... اما متن را باید به اثبات رساند و برحسب یا بر ضدّ ِ قواعد از آن صحبت کرد.
می بینیم که در ترجمه ی 2 فاعل را خودِ "متن" گرفته که در ترجمه هایِ 3 و 4 "متن" مفعول است. درضمن ترجمه ی 2 فعلِ speak/سخن گفتن را به "شکل بخشیدن" برگردانده است.
هم چنین به جایِ process of demonstration گذاشته: از خود کشفِ حجاب می کند. ترجمه هایِ 2 و 4 هم،هر دو، عبارتِ داخلِ پرانتز را با متن یکی کرده اند.


پی نوشت:
1.From Work to Text
2. فصلنامه ی ارغنون، سالِ اول، ش 4، صص:57-66 .
3. به سویِ پسامدرن:پساساختارگرایی در مطالعاتِ ادبی. تدوین و ترجمه ی پیام یزدانجو . تهران:نشر مرکز. چ اول 1381،صص97-109 .
4. سرگشتگیِ نشانه ها:نمونه هایی از نقدِ پسامدرن . گزینش و ویرایشِ مانی حقیقی. تهران:نشر مرکز، چ اول 1374، صص179-189.

2 نظر:

Blogger پيام يزدانجو گفت...

Dear Friend, thanks for your exact attention. I'm waiting for next part(s).

چهارشنبه اسفند ۰۵, ۰۲:۳۰:۰۰ بعدازظهر  
Anonymous ناشناس گفت...

How did you make sure that Farhadpour has used the same english translation? You have gone through such a labor when the main text(French) is still is inaccessible and your premise untenable.

دوشنبه اسفند ۱۷, ۰۳:۵۱:۰۰ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی